به این چهار اظهارنظرِ کلّی توجه کنیم: ]در عینِ ناروشن بودنِ مفهومِ نظام و نادقیق بودنِ محمول‌های آن، فرض کنیم همگی درکِ مشترکی از بکارگیریِ مفهومِ کلّیِ ’ نظامِ خانواده در غرب‘ داریم[

 

1. نظامِ خانواده در غرب، در حالِ فروپاشی و انحطاط است.

2. نظامِ خانواده در غرب، با چالش‌هایی خطیر روبرو است.

3. نظامِ خانواده در غرب، مطلوبِ ما نیست.

4. نظامِ خانواده در غرب، در حالِ تحوّل است.

 

 

     هر چهار گزاره، کم و بیش، بازتاب‌دهنده‌ی بینش و باورهای ماست؛ به بیانی تعبیر و ترجمه‌ی باورهای ماست در خصوصِ آنچه که  اتفاق و رخدادی مهم در خانواده‌هایِ غربی می‌دانیم.

می توان از انگیزه‌هایِ شکل گیریِ یک باور برای واشکافیِ بیشترش پرسید. همچنین می‌توان عللِ اجتماعیِ ایجادِ یک باور را پیگیری و تبعاتِ احتمالیِ باورمندی به آنرا رصد کرد. ردیابیِ انگیزه‌های ما، عللِ اجتماعیِ ایجابی و تبعاتِ باورمندی به یکی از گزاره‌هایِ بالا در جایِ خود مهم است اما این ردیابی مشخص‌کننده‌ی ارزشِ صدقِ این گزاره‌ها نیست. اگر قرار بر این است که ما به یک تبیینِ تقریباً نزدیک به واقع، مثلاً درباره‌ی نظامِ خانواده در غرب، برسیم باید تکلیفِ خود را با صدق یا کذبِ باور به گزاره‌هایِ بالا مشخص کنیم.

     اگر برایِ صدقِ هر باور شواهد و قراینی آورده شود، باید ابتدا به تبیینِ خودِ شواهد و قراین پرداخت. مثلاً ما چه نوع شواهدی در دست داریم که می گوییم نظامِ خانواده در غرب مطلوبِ ما نیست؟ " ما" در اینجا به چه کسانی ارجاع داده می‌شود؟ " ما"  تقریباً چه کسانی و چه درصدی از جامعه هستند؟ همچنین برایِ ادعایِ چالش‌های خطیرِ پیشِ رویِ خانواده‌هایِ غربی، ماهیّتِ شواهدی که در اختیار داریم چگونه است؟ یا از آن طرف براساسِ چه قراینی اتفاق‌ها و رخدادهایِ مهمِّ زندگیِ غربی را صرفاً تحوّل می نامیم و نه انحطاط؟

     تا آنجا که می‌دانم پرسش از چیستیِ شواهد یک پرسشِ پویا و پردامنه‌ی فلسفی است. می توان شواهد را به شیوه‌ی کم و بیش برهانیِ محض توضیح داد. می توان آن را بر حسبِ درون‌ذهنی یا برون‌ذهنی بودنش توضیح داد، یا بر حسبِ اموری که باورر پاسخگو ومربوط به آن است. نوشته‌ها و سخنرانی‌هایی که روزانه می خوانیم و می‌شنویم پُر است از گزاره‌هایی که ادعا می شود با شواهد و قراین ابراز شده‌اند. مفید است بدانیم که علیرغمِ این ادعاها یا به طورکلی هیچ شاهدی ارائه نشده، یا بجایِ ارائه‌ی شواهد از انگیزه‌ها و علل اجتماعی و تبعاتِ باورمندی به باورها یاد شده است. یک پیشنهادِ ممکن به این دست نویسنده‌ها و سخنران‌ها این است که به باورهایِ خود لقبِ جزمیات بدهند. با این لقب، شاید از زحمتِ جمع‌آوریِ شواهد معاف شوند و حداقل از اتهامِ سَبُکی و خامیِ ادعایِ خود بکاهند، البته اگر در ابرازِ جزمیاتِ خود صداقت داشته باشند.

 


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

رادیو نواز راهنمای زندگی BooM RooM نکات و ترفند هاي وب مستري دستگاه بسته بندی صنایع ماشین سازی مسائلی اصفهان سلامت تندرستی با آموزشی عالی ملیکه ماساژ Justin ( گروه ریاضی بهارستان 1 ( ریاضی پویا